عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم
با شير اندرون شد و با جان بِدَر شود
.
وَ عِنْدِىَ مِنْها نَشْوَةٌ قَبْلَ نَشْأتى مَعى
أبَدًا تَبْقَى وَ إنْ بَلِىَ الْعَظْمُ
عشق و مستى من از شراب او، پيش از خلقت و ايجاد من است؛ و همينطور إلى الأبَد باقى خواهد ماند اگرچه استخوانم بپوسد
.
حرمان عشق ت ..قلبم را خاکستر کرده و از فراق ت به بستر بیماری افتاده ست
.
بیچاره این دل مانده و در گل نشسته ،تنها به وصالت می اندیشد....
.
آیا در این پایان عمر از شرب مَعين عشق ت سيراب و از آب دهان ت، ای محبوب سرمدی، نصیبی دارم؟
برچسب : نویسنده : milad1001a بازدید : 147